ابوجعفر حدادبوجَعْفَرِ حَدّاد، از مشایخ بزرگ صوفیه در سده ۳ق/ ۹م که در ایثار و زهد و مجاهدت معروف است. ۱ - احوال شخصیاز احوال شخصی و حتی تاریخ وفات او اطلاعی نداریم، خاصه آنکه احوال وی با اخبار مربوط به ابومحمد جعفر بن حذّاء و ابوجعفر حداد صغیر به هم آمیخته است. به گفته انصاری [۱]
خواجه عبداللـه انصاری هروی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۳۵۱، به کوشش عبدالحی حبیبی و حسین آهی، تهران، ۱۳۳۶ش.
دو ابوجعفر حداد بودهاند: یکی کبیر و دیگری صغیر. ابوجعفر حداد کبیر، بغدادی و از اقران جُنید و رُوَیم بوده است، اما ابوجعفر بن بکیر بن حداد صغیر، از مردم مصر و از اصحاب و شاگردان ابوجعفر حداد کبیر بوده و صحبت ابوتراب نخشبی را درک کرده و شاگرد ابن عطا بوده است. [۲]
خواجه عبداللـه انصاری هروی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۳۵۱، به کوشش عبدالحی حبیبی و حسین آهی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۳]
احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۴۱۲، قاهره، ۱۳۴۹ق.
۲ - اساتیداز استادان ابوجعفر حداد بغدادی تنها نام محمد بن منصور طوسی به ما رسیده است. [۴]
خواجه عبداللـه انصاری هروی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۱۰۸، به کوشش عبدالحی حبیبی و حسین آهی، تهران، ۱۳۳۶ش.
از شاگردان و اصحاب او افزون بر ابوجعفر حداد صغیر مصری، [۵]
علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۱۷، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
[۶]
احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۴۱۲، قاهره، ۱۳۴۹ق.
ظالم بن محمد سائح است، [۷]
عمر بن علی ابن ملقن، طبقات الاولیاء، ج۱، ص۳۳۷، به کوشش نورالدین شریبه، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
۳ - معروفترین شاگرداما معروفترین شاگرد وی جنید بغدادی بوده است [۸]
عبدالکریم قشیری، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۱۶۳، بیروت، دارالکتاب العربی.
[۹]
عبدالقاهر بن عبداللـه سهروردی، عوارف المعارف، ج۱، ص۱۵۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۱۰]
عبداللـه بن اسعد یافعی، روض الریاحین فی حکایات الصالحین، ص۱۴۷، به کوشش ابراهیم عبیدی مالکی، قبرس، مؤسسه عمادالدین.
[۱۱]
محمود بن علی کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، ۱۳۲۵ش.
و ابوجعفر حداد درباره جنید گفته است: «ار عقل مرد بودی، در صورت جنید بودی». [۱۲]
خواجه عبداللـه انصاری هروی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۱۶۲، به کوشش عبدالحی حبیبی و حسین آهی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۱۳]
محمد بن شاه جهان داراشکوه، ص۷۳، سکینة الاولیاء، به کوشش تاراچند و محمدرضا جلالی نایینی، تهران، ۱۳۴۴ش.
۴ - مسافرتهااز مسافرتهای ابوجعفر حداد، آنچه بدان اشاره شد، یکی سفر وی به دمشق است، [۱۴]
علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۱۶، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
دیگر سفرش به مکه که قشیری ضمن دو حکایت از آن یاد کرده است، [۱۵]
عبدالکریم قشیری، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۱۶۳، بیروت، دارالکتاب العربی.
[۱۶]
عبدالکریم قشیری، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۱۷۵، بیروت، دارالکتاب العربی.
اما معلوم نیست که این دو استان که درباره کرامات اوست، در یک سفر روی داده، یا به سفرهای متعدد او مربوط بوده باشد. [۱۷]
عبداللـه بن اسعد یافعی، روض الریاحین فی حکایات الصالحین، ص۱۴۷-۱۴۸، به کوشش ابراهیم عبیدی مالکی، قبرس، مؤسسه عمادالدین.
۵ - شخصیت اجتماعیآنچه از حالات ابوجعفر حداد به ما رسیده و حکایاتی که از او نقل شده است، همگی حاکی از زندگانی توأم با زهد و ریاضت و ایثار او است، چنانکه گفتهاند ۱۷ سال آهنگری کرد و هرچه مزد میگرفت، میان درویشان تقسیم میکرد و برای خود چیزی نمیگذاشت و چون شب فرا میرسید، به در خانه جنید میرفت و پارهای نام میگرفت و سپس به مسجد رفته، در آنجا میخفت و دیگر از هیچ پیری سؤال نمیکرد و منتظر بود تا چه پیش آید. [۱۸]
خواجه عبداللـه انصاری هروی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۳۵۱، به کوشش عبدالحی حبیبی و حسین آهی، تهران، ۱۳۳۶ش.
روش ابوجعفر در تصوف براساس توکل و یقین بود و اقوال و افعالی که به او نسبت دادهاند، کلاً نمودار چگونگی سلوک اوست. وی اظهار فقر و زهد و ورع آشکار را ریا میدانست و میگفت: اگر در لباس درویش نشانه فقر دیدی، امیدی به رستگاری وی نداشته باش. [۱۹]
خواجه عبداللـه انصاری هروی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۳۵۱، به کوشش عبدالحی حبیبی و حسین آهی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۲۰]
احمد بن عبداللـه ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ج۱۰، ص۳۴۰، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
[۲۱]
علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۹، ص۱۹، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
۶ - فهرست منابع(۱) علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز. (۲) عمر بن علی ابن ملقن، طبقات الاولیاء، به کوشش نورالدین شریبه، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م. (۳) احمد بن عبداللـه ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م. (۴) خواجه عبداللـه انصاری هروی، طبقات الصوفیة، به کوشش عبدالحی حبیبی و حسین آهی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۵) احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق. (۶) محمد بن شاه جهان داراشکوه، سکینة الاولیاء، به کوشش تاراچند و محمدرضا جلالی نایینی، تهران، ۱۳۴۴ش. (۷) عبدالقاهر بن عبداللـه سهروردی، عوارف المعارف، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۸) عبدالکریم قشیری، الرسالة القشیریة، بیروت، دارالکتاب العربی. (۹) محمود بن علی کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، ۱۳۲۵ش. (۱۰) عبداللـه بن اسعد یافعی، روض الریاحین فی حکایات الصالحین، به کوشش ابراهیم عبیدی مالکی، قبرس، مؤسسه عمادالدین. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوجعفر حداد»، ج۵، ص۲۰۳۹. |